میرحسینموسوی و خبر آش
گویند روزی ملانصرالدین گفت آش میدهند و خیلی پی آش دویدند و نصرالدین هم پی اینها دوید که نکند که این خبر آش واقعی باشد.
بله یکی از خصلتهای انسان توهم و باور به امری است که از اساس و بن دروغ است البته این امر از جنس مقول? تشکیک است و هستند برخی آدمها که در اوج این هرم واقعند.
ما در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری، این اوج هرم را دیدیم و تجربه کردیم که چگونه نامزدی دچار توهم شد و همچون نصرالدین برخی را پی آش روانه کرد و خودش هم روانه شد چنانکه در این رابطه چهارده بیانیه علیه نظام و رهبر انقلاب و در حقیقت علیه مردم صادر کرد؛ او در این بیانیهها چنان سخن میگوید که انگار خودش هم باورش شده که برای خود کسی است؛ واقعاً من شخصاً موندم که برای احوال این مرد(نامرد) بخندم یا گریه کنم...
درحالی این شخص سخن از تقلب در نتیجه انتخابات و خورده شدن و ناپدید شدن آرای میر حسن میراند که در این روزها شاهد بودیم که همشهریان میرحسینموسوی در تبریز (زادگاه ایشان) استقبال بینظیر و پرشوری از احمدینژاد به نمایش گذاشتند تا شاید نسخه ی درمانی برای توهمات و خیالات واهی میرحسین باشد و ایشان را از این مریضی اسکیزوفرنی نجات بخشد؛
بد نیست ما هم به حمایت از مردم تبریز برای شفای عاجل این مریض که پزشکان از بهبودیاش قطع امید کردهاند و نیز برای بهبودی تمامی مریضان سیاسی ختم امَّنیُجیب بخوانیم...
هویت یک وبلاگ متعلق به سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) که با نام «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند» فعالیت می کرد،
از سوی یک وبلاگ نویس بسیجی افشا شد.
حمایت از جنبش سبز علوی
بنده با تغییر دادن قالب وبلاگ خودم و انتخاب قالبی به رنگ دوست داشتنی سبز
به جنبش سبز علوی می پیوندم.
بیائید با استفاده گسترده از رنگ سبز، فتنه ی امویان و یزیدیان و ابن ملجم های زمانمان را خنثی کنیم
جوحی به حج واجب ماه رجب رسید
همراه شیخنا که به درک رطب رسید
می خواست تا شراب طهوری دهد به ما
جوشید آنقدر که به آب عنب رسید
صبحی به منبر آمد و فرمود باک نیست
گر واجبات رفت به ما مستحب رسید
از نو صلا زدند که ما را وجب کنند
از رأیها به شیخ همان یک وجب رسید
مشت و وجب برای همین آفریده شد
بی آنکه انتخاب شود منتخب رسید!
جمعی وضو نکرده دویدند در صفوف
آخر نماز جمعه نخواندند و شب رسید
صفین و نهروان و جمل نوش جانشان
این کوفیان که مِهر علی شان به سب رسید
هر کس که دم زد از ادب مرد، حرف بود
هر کس که فحش داد به فیض ادب رسید
بعد از سه ماه شعبده رنگ و ننگ و زنگ
آیینه شکسته شان از حلب رسید
شکر خدا که عابد و زاهد به هم شدند
این از جلو در آمد و آن از عقب رسید
دنبال کرسی اند بر این سنگ آسیا
دندان کرم خورده شان تا عصب رسید
با غرب و شرق مسخره بازان یکی شدند
نوبت به ریشخند سران عرب رسید
گوساله های سامری از طور آمدند
با سبز اشتری که بر آن بولهب رسید
چیزی نبود حاصل شان
جز مشت ریسمان که به کام حطب رسید
خاموشی ام مبین که در این آتش نفاق
روحم به چشم آمد و جانم به لب رسید