دست دادن اتفاقی!! ظریف با اوباما در سازمان ملل!
دست دادن با اوباما چه معنایی دارد؟
دست دادن با اوباما یعنی مسخره کردن ارزشهای انقلاب!
دست دادن با اوباما یعنی به باد استهزاء گرفتن اندیشه و سخنان حضرت امام خمینی ره!
دست دادن با اوباما یعنی بی حرمتی به خون هزاران شهید انقلاب و نهضت امام خمینی ره!
دست دادن با اوباما یعنی بی توجهی به آرمانهای انقلاب و امام و شهدا!
دست دادن با اوباما یعنی بی توجهی به منویات رهبر انقلاب!
دست دادن با اوباما یعنی دهن کجی به علما و مراجع و نصیحت آنها!
دست دادن با اوباما یعنی گذشتن از حق و حقوق ملیونها ایرانی که توسط آمریکا بلوکه شده است!
دست دادن با اوباما یعنی فراموش کردن ظلمهای این شیطان بزرگ به ایران و ایرانی!
دست دادن با اوباما یعنی بی اعتنایی به هزاران جان باخته که عاملش آمریکا بود (در سقوط هواپیما، تهاجم عراق به ایران، ترور شخصیتها و دانشمندان و...)!
دست دادن با اوباما یعنی دست دادن با طاغوت!
دست دادن با اوباما یعنی دست دادن با شیطان!
دست دادن با اوباما یعنی دست دادن با دشمن خدا و دشمن انبیاء و اهل بیت علیهم السلام!
دست دادن با اوباما یعنی عمل نکردن به آیه شریفه یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى? أَوْلِیَاءَ ? بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ ? وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ? إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (مائده 51)
دست دادن با اوباما یعنی عدم توجه به آیه شریفه مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ ? وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم ? (فتح29)
دست دادن با اوباما یعنی عدم توجه به آیه شریفه لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا (نساء141)
و...
حادثه منا چیزی بود که انسان را به گریه وامی دارد، هر بار این صحنه های بریده بریده ای که منتشر شده است در ذهنم مرور می شود بغض گلویم را می گیرد و فشار می دهد و دنبال یک مکان خلوتی می گردم و بنشینم زار زار گریه کنم!
این درحالی است که آقای روحانی در نیویورک به دولتمردان غربی لبخند می زند و آقای ظریف با وزیر امور خارجه آمریکا عکس می گیرد! انگار نه انگار چند صد نفر قربانی جنایت عربستان شده اند!
هیئت ایرانی که در صدرشان آقای جنتی وزیر ارشاد دولت وجود دارد نتوانستند از سفارت عربستان مجوز ورود به عربستان را بگیرند!
آری! آقای روحانی! دولت عربستان به وزیر شما ویزا نمی دهد!
این درحالی است که روحانی در سال 92 شعار داد که ارزش و اعتبار پاسپورت ایرانی را برگرداند!
تنها یک جمله بس است:
آقای روحانی ویزای وزیرتان مبارک!
شنبه 12 سپتامبر اتفاقی در انگلیس افتاد که شاید خیلی بدان پرداخته نشد اتفاقی که برخی از تحلیل گران از آن به عنوان زلزله سیاسی تعبیر کردند که لازم است با دقت بررسی شود
مسئله این بود که در جلسه حزب کارگر انگلیس انتخاباتی رخ داد و در نتیجه آن آقای جرمی کوربین به رهبری حزب برگزیده شد
حزبی که روزی رهبرش تجاوز غرب به عراق را سازماندهی کرد یعنی تونی بلر
و در روز جلسه حزب آقای کوربین تیزترین و تندترین انتقادات را از عملکرد رهبران سابق حزب در این حزب انجام داد
مقاله آقای کریس هدز در لینک زیر خواندنی است: http://www.truthdig.com/report/item/where_is_our_jeremy_corbyn_20150913
برخی از سخنان کوربین را نقل کرده:
I will not support a politician who sells out the Palestinians and panders to the Israel lobby any more than I will support a politician who refuses to confront the bloated military and arms industry or white supremacy and racial injustice.
من دیگر از سیاستمداری که فلسطینیان را می فروشد و از لابی اسرائیل حمایت می کند، دفاع نمی کنم
The Palestinian issue is not a tangential issue. It is an integral part of Americans’ efforts to dismantle our war machine, the neoliberal policies that see austerity and violence as the primary language for speaking to the rest of the world, and the corroding influence of money in the U.S. political system. Stand up to the masters of war and the Israel lobby and you will probably stand up to every other corporate and neoliberal force that is cannibalizing the United States.
مسئله فلسطین مسئله ای فرعی نیست بلکه بخشی جدایی ناپذیر از اقداماتی است که آمریکاییان باید برای برچیدن ماشین جنگی ما، سیاست های نئولیبرالی که ریاضت اقتصادی و خشونت را زبان اولیه برای سخن گفتن با بقیه جهان می بیند و نفوذ فسادآوری که پول در سیستم سیاسی آمریکا دارد، در دستور کار خود قرار دهند
اگر در برابر اربابان جنگی و لابی اسرائیل قد علم کنید، احتمالا در برابر تمام نیروهای شرکتی و نئولیبرال دیگری که در حال به زوال کشاندن ایالات متحده اند به پا خواهید ایستاد.
This is what leadership is about. It is about having a vision
کار رهبری همین است. به معنای داشتن یک رؤیا و آرزو
And it is about fighting for that vision
به معنای مبارزه کردن برای رسیدن به این آرزو
This is what leadership is about. It is about having a vision. And it is about fighting for that vision
مدتی پیش الکسیس سیپراس در یونان که منتقد سیاستهای ریاضت اقتصادی غرب است مورد اقبال رای دهندگان یونانی قرار گرفت
همچنین حزب پدموس در اسپانیا که محبوب ترین حزب در نظرسنجی ها شد
همین دیروز (یکشنبه) در یونان که به دلیل کارشکنی برخی که سیپراس را مجبور به استعفا کردند دوباره انتخابات زودهنگام برگزار شد و دوباره حزب سیپراس برنده شد
این اخبار گوشه ای از یک پازل در اروپاست که در تحلیلی حکایت از شکل گیری اراده های سیاسی مقاومت در سیاستمداران و تشکیلات سیاسی دارد
ای کاش سیاستمداران ما کمی به این شکافهای ایجاد شده در جوامع سیاسی اروپا توجه می کردند و از این ابزارهای به دست آمده به نفع کشور استفاده می بردند
????سخنرانی آقای کوربین در جلسه انتخاب رهبر حزب
خبری فوری پرس تی وی خودمون در حالی که ساعت یک بامداد به صورت زنده سخنرانی پر از شور و هیجان ایشان را پوشش می داد: جرمی کوربین به عنوان رهبر جدید حزب کارگر انتخاب شد
????????این هم عکسی از آقای کوربین و دوچرخه ایشان که حکایتگر زندگی ساده این سیاستمدار می باشد، ایشان اتوموبیل ندارد و برای تردد از دوچرخه استفاده می کند (قابل توجه سیاستمداران کشورمان هم باشد)
????????این هم تصویر آقای کوربین در سخنرانی ؛ تابلوی پشت سر ایشان: «پناهجویان به اینجا (اروپا) خوش آمدید» (از اختلافات اساسی کوربین با دولت حاکم انگلیس)
نکته جالب (که بیشتر دقت کنید): حدوداً نزدیک به 98% تصاویری که از ایشان در محیط مجازی وجود دارد بدون کراوات است
کتاب معارف قرآن مجموعه درسهایی است که توسط استاد آیت الله مصباح یزدی در اوایل دهه شصت در قم القاء شده است و سپس توسط شاگردان وی پیاده و به کتاب تبدیل گشته است.
این کتاب بسیاری از سوالات و شبهات اعتقادی را با استفاده از آیات و مفاهیم و معارف قرآن پاسخ می دهد.
شاید خیلی ها دوست داشته باشند خود را در فضای کلاس ایشان قرار داده و معارف قرآن را با صدای خود استاد بشنوند
این امر امکان پذیر است و دوستان عزیز می توانند فایلهای صوتی این جلسات را از لینک زیر دانلود نمایند:
http://www.mesbahyazdi.ir/node/461
و اما خلاصه ای از مباحث کتاب معارف قرآن:
در بخش خداشناسى که اولین بخش از درس های تفسیر موضوعی قرآن کریم است، مباحث مهمى از این دست مورد بررسى قرار گرفته است :
دلیل عقلى بر وجود خدا در قرآن: در این بحث به این نکته پرداخته شده که حاصل براهین عقلى، معرفت حصولىِ غایبانه است، که قرآن به این نوع معرفت بسنده نکرده، معرفت حضورى و شهودى را در نظر دارد. به این مناسبت بحث خداشناسى فطرى در قرآن، مطرح مى گردد.
توحید: مفهوم، مراتب و نصاب توحید در کلمه طیبه (لا اله الا اللّه) تجلى یافته است . توحید پنج مرتبه دارد: وحدت در وجوب وجود، وحدت در خالقیت، وحدت در ربوبیت تکوینى، وحدت در ربوبیت تشریعى و وحدت در الوهیت. این نکته نیز خاطرنشان شده که ابلیس در این پنج مرتبه، تنها وحدت در ربوبیت تشریعى را قبول نداشته است. نکته دیگر اینکه وساطت در تدبیر اگر به اذن اللّه باشد منافاتى با نصاب توحید ندارد.
کلیات افعال الهى: خلق و تدبیر استقلالى همه هستى منحصر در خداوند است ؛ اما این منافاتى با قانون علیت ندارد، و به این مناسبت بحث «اصل علیت در قرآن» مطرح مى شود.
وسعت قدرت و مشیت الهى.
هدف در افعال الهى: معناى هدف در مورد خداوند و چیستى این هدف موضوع این بحث است، و در نهایت این نتیجه به دست مى آید که هدف از آفرینش جهان و انسان، پیدایش انسان کامل بوده است.
اذن، تقدیر و قضاى الهى
در بخش جهان شناسى که دومین بخش از درس های تفسیر موضوعی قرآن کریم است و تعبیر کیهان شناسى در مورد آن صحیح تر است، مباحث زیر مورد بررسى قرار گرفته است:
آسمان ها و زمین: تعداد آسمان ها و زمین، زمان و کیفیت خلقت آنها
عرش و کرسى
دیده هاى جهان: زمین، شب و روز، راه ها، بادها، رعد و برق و...
پدیده هاى زمینى: کیفیت پیدایش ابر و باران، نهرها و چشمه ها و دریاها و ...
فرشتگان و افعال آنان
جن و شیطان و دار و دسته شیطان
در بخش انسان شناسی که سومین بخش از درس هاى تفسیر موضوعى قرآن کریم است، مباحث زیر مورد بررسى قرار گرفته است:
اهمیت انسان شناسى :
الف) شناخت انسان راهگشاى شناخت خداست
ب) شناخت انسان با مسائل اصولى اعتقادى در ارتباط است
ماده اولیه انسان: انسان از چه آفریده شده است؟
آفرینش آدم (ع)
مباحثى در باب حقیقت روح و ارتباط آن با بدن
خلافت الهى: ملاک این خلافت، علم به اسماست
کرامت انسان در قرآن و ارتباط این بحث با اومانیسم
جبر و اختیار
رابطه دنیا و آخرت به منزله دو روى زندگى انسانى
این روزها سریال شمعدونی از شبکه 3 سیما در حال پخش است و انتقادهایی بر این سریال و بدآموزیهایی که دارد در محافل مختلف مطرح می شود
بنده در این نوشتار قضاوتی در این خصوص ندارم بلکه می خواهم وارد لایه های عمیق سیاسی این فیلم طنز شوم که شاید کمتر کسی بدان توجه کرده باشد.
معرفی شخصیتهای فیلم:
عطا: شخصیتی پر رو، پرتوقع، زیاده خواه، و...که همیشه در حال بهره کشی از دیگران است و در این خصوص حتی به خواهر و خواهرزاده خود نیز رحم نمی کند.
شیرین: شریک راهبردی عطا با همان خصوصیات (عطا و شیرین هم به خاطر پر توقع بودن و زیاده طلب بودن با خودشان درگیر هستند ولی در مقابل دشمن مشترک اتحادی استراتژیک برقرار می کنند)
هوشنگ: شخصیتی ضعیف و سست عنصر که به خودش اعتماد ندارد، از عهده کاری برنمی آید و مدام در حال عذرخواهی از طرف مقابلش که زیاده خواه است، می باشد. او حتی در عذرخواهی کردن هم به نتیجه دلخواه خود نمی رسد. این شخص مدام در حال عقب نشینی و نرمش و انفعال است.
زهره: شریک ظاهری هوشنگ است ولی در واقع حافظ منافع عطا می باشد.
زیبا: به ظاهر طرف هوشنگ است در حالی که در واقع اتحادی راهبردی با عطا دارد. هر چند با شیرین هم آبش به یک جوی نمی رود.
مشیری: همکار هوشنگ که برخلاف هوشنگ انسانی معقول و درستکار به نظر می رسد.
تطبیق:
عطا و شیرین: نماد کشورهای غربی هستند (آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان) (می توان گفت عطا نمادی از جان کری و شیرین نمادی از کاترین اشتون و یا فدریکا موگرینی است. جالب اینجاست که کری و اشتون پس از توافق ژنو از خوشحالی هم دیگر را بغل کردند و اتحاد راهبری عطا و شیرین این صحنه ها را تداعی می کند)
هوشنگ: نماد دولت تدبیر و امید
زهره و سارا: دو گروه از اصلاح طلبان:
زهره نماد اصلاح طلبانی است که برخلاف اصلاح طلبان تندرو اندک علقه ای به نظام و انقلاب اسلامی دارند هرچند اینها نقش اصلی را در تشویق هوشنگ به انفعال و کوتاه آمدن در برابر دشمن ایفا می کنند
زیبا: نماد اصلاح طلبان تندروی است که علناً سیاست عبور از جمهوری اسلامی را بیان، تبلیغ و ترویج و حتی در مقاطعی چون 78 و 88 آن را وارد فاز اجرا و آزمایش می کنند.
مشیری: نماد منتقدان دولت که در ظاهر دشمنان دولت هستند ولی خود دولت هم میداند که واقعیت به گونه دیگری است و انتقادات از سر دلسوزی است.
بنده وقتی دقیقتر می نگرم داستان سریال شمعدونی داستان مذاکرات هسته ای است البته مذاکراتی که طرف ایرانی گرایشات خاصی دارد و از اردوگاه اصلاح طلبان برگزیده شده است. هر روز بیشتر از دیروز عذرخواهی می کنند و با روی باز و تبسم و لبخند از طرف غربی استقبال می کنند ولی این انفعالها جواب نمی دهد و آمریکا هر روز بیشتر از دیروز این ها را تحقیر و تهدید می نماید.
تحولات بزرگی در جهان در حال وقوع است
افول تدریجی قدرت آمریکا: این چیزی بیش از بیان آرزوهای ماست چرا که استراتژیستهای غربی خودشان بر این امر اذعان نموده اند و حتی دنبال راهکاری برای جلوگیری از این امر می باشند.
افول پادشاهی عربستان: با مرگ عبدالله این افول کلید خورده است و با شکست سنگین داعش در عراق و سوریه شدت گرفته است و تهاجم نظامی آل سعود به یمن آخرین میخها در در حال کوفتن به تابوت رژیم آل سعود است.
اوج گرفتن محور مقاومت و از جمله انقلاب اسلامی ایران: افول قدرت غرب به رهبری آمریکا و هم پیمانانش رابطه معکوس با اوج گیری قدرت ایران و محور مقاومت دارد بنابراین با ضعف آمریکا و افول رژیم آل سعود و شکست داعش این ایران و محور مقاومت است که بالا می رود.
سخن آخر: روزی روزگاری سیاستمداری احمق بنام صدام حسین به انقلاب نوپای ایران تهاجم نظامی کرد، اکثر قریب به اتفاق کشورهای غربی تمام امکاناتشان را در اختیار این رژیم متجاوز بعث قرار دادند اما نتیجه چه شد؟ صدام حسین کجاست؟ رژیم بعث کجاست؟ ایران کجاست؟ و فرزندان حضرت روح الله کجا قرار دارند؟
امروز تاریخ در حال تکرار است! سیاستمداران احمق آل سعود در حال خوش خدمتی به آمریکا و غرب هستند روزی با پایین آوردن قیمت نفت و روز دیگر با تهاجم نظامی به مردم بی دفاع یمن! و این ایام تهاجم و ظلم و ستم و خونریزی خواهد گذشت همانطور که 8 سال جنگ و تهاجم به ایران گذشت صدام در روز تهاجم به خبرنگاران گفت سه روز دیگر در تهران با شما مصاحبه می کنم و شاید آل سعود هم چنین ادعایی داشته باشند، امروز نه تنها انقلاب ایران قدرتمندتر از همیشه است بلکه عراق نیز از دست صدامیان خارج شده است و روزی خواهد آمد که مردم شریف یمن کلید دار خانه کعبه خواهند شد! و و همان کاروانهای زیارتی و موکبهایی که برای زیارت اربعین در عراق برپا شد و در سال 1393 دنیا را شگفت زده کرد همان شور و غوغا در مسیر مکه و مدینه برپا خواهد شد و شاید شهرداران تهران و اصفهان و تبریز و مشهد شهرداری مکه و مدینه را به صورت افتخاری بر عهده خواهند گرفت و انصارالله و فرزندان یمنی حضرت روح الله در مکه و مدینه از زائران پیامبر غریب اسلام و حضرت صدیقه، فاطمه زهرا سلام الله علیها و امامان مظلوم بقیع علیهم السلام، به ویژه زائران ایرانی، پذیرایی خواهند کرد. آنروز کسی در وبلاگش خواهند نوشت آل سعود کجا هستند که ببینند مردم یمن گنبد و بارگاهی زیبا برای ائمه بقیع برپا کرده اند! آری آن روز نزدیک است و من آن روز را می بینم و چقدر نزدیک می بینم. به امید آن روز! و ما باید خودمان را برای زیارت ائمه بقیع با گنبد و بارگاهی که مردم ایران خواهند ساخت، آماده کنیم ان شاء الله
کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا
آری این قاعده ای است کلی و درسی بزرگ از سرور شهیدان «حسین» علیه السلام که تمام عرصه تاریخ نبردی است بین گروه حق و گروه باطل
آری همه جا کربلاست
پس اگر چنین است باید ببینیم در ضمن گروه «حق» هستیم یا «باطل»؛ با حسین هستیم یا با یزید
امروز جبهه باطل عبارت است از: آمریکا و اسرائیل و انگلیس و به طور کلی نظام سلطه بین الملل، و هر شخص و گروه و شخصیتهایی که با این نظام سلطه همکاری دارند.
امروز شمر زمان ما آل سعود و آل خلیفه و دست پرورده های آنان، گروههایی چون القاعده و طالبان و داعش است
امروز گروه داعش، با جنایاتی که انجام می دهد روی شمر و حرمله را سفید کرده است
و چه حسن تصادفی است امسال که 13 آبان و روز عاشورا قرین هم شده اند تا انسان ها بیدارتر و بیدارتر گردند.
این دو از یک جنس اند: 13 آبان یعنی استکبار ستیزی و ظلم ستیزی، و عاشورا هم یعنی مقاومت و یزید ستیزی
برخی گویند "یک درس کربلا تعامل سازنده بود» درحالی که ذات و ماهیت عاشورا عبارت است از مقاومت و ایستادگی و نه تعامل و جازنی در ماقبل فشار یزید و یزیدیان!
آری ممکن است شمرهای زمانه برای ما امان نامه هم بدهند؛ در پاسخ به این امان نامه ها، اگر ما عاشورایی باشیم و شمر زمانه را بشناسیم باید اقتدا به حضرت ابالفضل علیه السلام کنیم که فرمود خداوند خودت را و ابن مرجانه و امان نامه ات را لعنت کند
آری اگر عاشورایی باشیم روز عاشورا در مقابل لانه جاسوسی فریاد خواهیم زد مرگ بر آمریکا و انگلیس و اسرائیل و امان نامه ای که آنها ممکن است صادر کنند و این است ترجمه به روز «اللهم العن الاصابة التی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت علی قتله، اللهم العنهم جمیعاً» و «اللهم العن اباسفیان و معاویه، و یزید بن معاویه، علیهم منک اللعنة ابد الآبدین»
پس وعده ما فردا در مقابل لانه جاسوسی و هر تجمعی که در جاهای دیگر با همین ماهیت صورت می گیرد
امان ما خیمه امام حسین علیه السلام است، البته آن هم نه هر خیمه ای! چرا که امروز یکی از حربه های نظام سلطه سیاست «جنگ با دین بوسیله دین» «با عاشورا علیه عاشورا»
آری امروزه با دینی اسرائیلی و انگلیسی، همچون دینی که داعشیان و تکفیریان ترویجش می کنند به جنگ دین اسلام آمده اند
آری امروز با ترویج عاشورایی که کاری به نظام سلطه نداشته باشد به جنگ با عاشورا و مکتب امام حسین علیه السلام آمده اند
عاشورایی که توسط اشخاصی جیره خوار همچون آیت الله!!! سیدصادق شیرازی، اللهیاری و شبکه های ماهواری لندن نشین ترویج می شود، عاشورای ناب آمریکایی و اسرائیلی و انگلیسی است، و این عاشورا در حکم همان خیمه یزید و بن مرجانه و عمرسعد و شمر است (آگاهانه باشد یا ناآگاهانه، بالاخره نتیجه یکی است) از همین عاشوراست که تعامل سازنده بیرون می آید نه مقاومت و ایستادگی، پس این عاشورا نیست ولایت یزیدیان و بنی امیه و بنی عباس است
فریادهای دلسوزانه و جانسوزانه استاد شهید، دکتر مرتضی مطهری هنوز گوش تاریخ را می نوازد که:
«شمر هزاروسیصدسال پیش مرد، شمر امروزت را بشناس...»
«اگر حسین بن علی امروز بود می گفت اگر می خواهی برای من عزاداری کنی... شعار امروز تو باید فلسطین باشد... شمر هزاروسیصدسال پیش مرد، شمر امروز را بشناس...»
عاشورا
عاشورا و تاسوعا از جمله روزهایی است که دوستداران حسین دیگر به روضه خوان و ذاکر مصیبت نیازی ندارند
عاشورا و تاسوعا فضایش چنان سنگین است که دیگر نیازی به ذکر مصیبت نیست و دلباختگان حسین علیه السلام، روز را با گریه و ناله سپری می کنند
شما فکر کن، وقتی تشنه ات می شود ناخوداگاه یاد لبهای تشنه مولا میافتی و گریه می کنی، تا فرزندت، دخترت، یا پسرت از تو طلب آب می کند و می گوید: بابا! مامان! تشنه ام، تو گویی در کربلا نظاره گر ناله های بچه های اباعبدالله علیه السلام هستی که می گویند عموجان! آب!
و فرمایش آقا اباعبدالله علیه السلام به حضرت عباس (معنای حقیقی برادر، معنای واقعی وفا و ادب)علیه السلام که برادر جان! برای بچه هایم آب بیاور!
روز تاسوعا همین شعر ماندگار آیین تاسورایی برای دلباخته حضرت عباس علیه السلام، کافی است تا گریه کند:
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد
و یا شب عاشورا این بیت برای تو کافی است تا عقده دلت را بگشایی و برای مصیبت آقا امام حسین علیه السلام گریه کنی:
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع؛ صبح فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع
ای اهل حرم میر علمدار نیامد
سقای حسین سید و سالار نیامد
فرزند علی ساقی کوثر که به غیرت
شد ساقی اطفال عطش دار نیامد
آن قامت رعنا که چونان سرو جنان بود
آن شاه وفا مامن و دلدار نیامد
بر وعده آبی که به طفلان حرم داد
چون رعد به دشمن زد و اینبار نیامد
خشکیده لبا ن بر لب آب و زمروت
هم یک لب از آن بر لب تبدار نیامد
خشکیده لب و آن کف پر آب ابالفضل
شد جام وفایی که لب یار نیامد
دستان جدا مشک به دندان وامیدش
آن تیر جفا برد که سردار نیامد
تنها اگر عباس به لشکر زده پیداست
از کثرت نامردی اغیار نیامد
آن ماه بنی هاشم و آن میر سپه دار
سردار وفا سرور ایثار نیامد
در کرببلا دست علی داشت بر ایتام
کان مونس تنهای شب تار نیامد
طفلان نه دگر چشم به دستان ابالفضل
گویند عمو از چه زپیکار نیامد
تا جان به بدن داشت سوی خیمه حسینش
هرچند که می برد به اصرارنیامد
خورشید وفا ماه بنی هاشم و عباس
فرزند علی حیدر کرار نیامد
شد نام وفا زین عمل ناب تو سیراب
حقا که زکس همت این کار نیامد
شعر از رها بهرامی
چارلز دیکنز
چارلز دیکنز نویسنده انگلیسی می نویسد: «اگر منظور امام حسین علیه السلام جنگ در راه خواسته های دنیایی بود، من نمی فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم می کند که او فقط برای اسلام، فداکاری خویش را انجام داد».
اِدوارد بِراون
اِدوارد بِراون مستشرق معروف انگلیسی می گوید: «آیا قلبی پیدا می شود که وقتی درباره کربلا سخن می شنود، آغشته به اندوه نگردد؟ حتی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که در این جنگ تحت لوای اسلام انجام گرفت انکار کنند».
توماس ماساریک
توماس ماساریک می گوید: «گرچه کشیشان ما هم از ذکر مصایب حضرت مسیح مردم را متأثر می سازند، ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین علیه السلام یافت می شود، در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصایب مسیح در برابر مصایب حسین علیه السلام مانند پر کاهی است در مقابل کوهی عظیم».
ماهاتما گاندی
ماهاتما گاندی، رهبر بزرگ انقلاب هندوستان، می گوید: «من برای هند چیز تازه ای نیاوردم؛ فقط نتیجه ای را که از مطالعات و تحقیق هایم درباره تاریخ زندگی قهرمانان کربلا به دست آورده بودم، ارمغان ملت هند کردم. اگر بخواهیم هند را نجات دهیم واجب است همان راهی را بپیماییم که حسین بن علی علیه السلام پیمود».
گیبون
گیبون، مورخ معروف انگلیسی، می گوید: «با آن که مدتّی از واقعه کربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نیستیم، مع ذلک مشقّات و مشکلاتی که حضرت حسین علیه السلام تحمّل نمود، احساسات سنگ دل ترین خواننده را بر می انگیزد، چندان که نوعی عطوفت و مهربانی نسبت به آن حضرت در خود می یابد».
آنطون بار
آنطون بارا می نویسد: «اگر حسین از آنِ ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی برمی افراشتیم و در هر روستایی برای او منبری برپا می کردیم و مردم را با نام حسین به مسیحیّت فرا می خواندیم».
مُسیوهاربین آلمانی می گوید: «اگر در کلمات و گفتار حسین علیه السلام درست دقت شود معلوم خواهد شد که هدف و آرمان حسین علیه السلام جلوگیری از ستم بود و این همه قوّت قلب و از خودگذشتگی را در راه مقصود عالی خویش خرج کرده است. حتی در آخرین دقایق زندگی طفل شیرخوار خود را قربانی حقّ و حقیقت نمود و با این عمل اندیشه فلاسفه و بزرگان عالم را متحیّر ساخت».
واشینگتن ایرونیک
واشینگتن ایرونیک، تاریخ نویس امریکایی، می نویسد: «برای امام حسین علیه السلام ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن در برابر اراده یزید نجات بخشد، لیکن مسئولیّت پیشوای اسلام اجازه نمی داد که او یزید را به عنوان خلیفه بشناسد. او به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه به سرعت خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگ های تفتیده عربستان روح حسین علیه السلام فناناپذیر است. ای پهلوان و ای نمونه شجاعت و ای شه سوار من؛ ای حسین».
فردریک جمس
فردریک جِمس می گوید: «درس امام حسین و هر قهرمان شهید دیگری این است که در دنیا اصول ابدی عدالت و ترحّم و محبّت وجود دارد که تغییر ناپذیرند و هم چنین می رساند که هرگاه انسان برای حفظ این صفات مقاومت کند و در راه بقای آن پافشاری نماید آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند».
توماس کارلایل
توماس کارلایل، مورخ مشهور انگلیسی، می نویسد: «بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم این است که حسین علیه السلام و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند. آنها با عمل خود روشن کردند که تفوقِ عددی در جایی که حقّ با باطل روبه رو می شود اهمیّتی ندارد. پیروزی حسین علیه السلام با وجود اقلیتی که داشت باعث شگفتی من است».