پای درس مختارنامه
زندگی مختار و قیام و حکومتی که ایشان در زمانی کوتاه تشکیل دادند حقیقتها و رازهایی را برای همه روشن ساخت، حقایقی مانند اینکه
1. تشکیل حکومت عدل چه قدر سخت بوده و با دشمنان مختلفی روبرو خواهد بود به طوری که این امر نزدیک به محال می نماید البته این امر در دوران امام علی (ع) تجربه شده بود اما بار دیگر وضوح و روشنی بیشتری یافت...
2. به دلیل همین سختی کار اهل حق در بیشتر موارد در اقلیت به سر می برند و بیشتر انسانها مال و قدرت و مقام را بر حقیقت و ارزشها ترجیح می دهند، بنابراین انسانهای زیادی باهم بر سر ثروت و مقام به توافق می رسند و تقسیم کار می کنند و علیه حق و حقیقت و رهبری آن می شورند...
3. جبهه حق در طول تاریخ دچار ریزشها بوده است، انسانهایی بوده اند که با نیروی فطرت پاک به جبهه های حق پیوستند اما به مرور زمان به دلیل ضعف اعتقاد یا ضعف تحلیل و عدم برخورداری از بصیرت از گذشته ارزشمند خود استعفا داده و به گذشته خویش تاسف خورده و به استهزاء آن پرداخته اند... این امر مصادیق روشنی را در جریان انقلاب اسلامی ایران به ما نشان می دهد و همه ما این امر را به تجربه دیده و می بینیم... جریان فتنه سال 88 روشنترین مصادیق را نشان می دهد که شاید خیلی ها از پیش بینی آن عاجز بودند هر چند اهل بصیرت برایشان روشن بود...
4. سنت امتحان؛ آری امتحان و ابتلا یکی از سنتهای الهی است که شامل همه خواهد شد، و مهمترین درس تاریخ و از جمله مختارنامه همین است، اینکه ما همیشه در معرض امتحان هستیم، اینکه هر روزی عاشوراست و هر جا و مکانی کربلا، این گفته شریف به این معنی است که همیشه م همه جا و هر کس در حال امتحان است، گفته اند از خداوند نخواهید که شما را امتحان نکند بلکه چیزی که می توان از خدا خواست این است که امتحان ما را آسان بگیرد، در امتحان ما را کمک کند که اگر کمک و یاری او نباشد هیچ امیدی به رهایی نخواهد بود...
آری مختار نامه ما را واداشت تا بیشتر در درون خویش سیر کنیم و به شناسایی خودمان بپردازیم، ضعف های خودمان را بشناسیم، قابلیتهای خودمان را بشناسیم، خودمان را بسنجیم، راهش هم این است که خودمان را در موقعیت افراد دیگر که در تاریخ دچار امتحانها شده اند قرار دهیم، صد البته هر کسی مختار نامه را ببیند و یا تاریخ آن را مطالعه کند و به این قسمت برسد که یاران مختار در رویارویی با زبیریان او را تنها گذاشتند یا ابن حر که از گروه او جداشد؛ موجب اندوه می شود و قطعاً هر بیننده و خواننده ای این حقیقت تلخ را ملامت و سرزنش می کند و به حال چنین افرادی تأسف می خورد، اما بیایید کمی عمیق تر شویم و در عمق این حقیقت فرورویم، خودمان را در این موقعیتها تصور کنیم هرچند شاید کار ابن حر را تکرار نمی کنیم ولی آیا واقعاً جزو یاران مختار نمیشویم که در آخرین لحظات رفوضه شدند و مختار را تنها گذاشتند، همچون کوفیانی که آقا امام علی (ع) را تنها گذاشتند... تصور کنیم که با دشمنی روبرو هستیم و هیچ راهی جز رویارویی نیست و نتیجه رویارویی قطعاً جانبازی و شهادت است آیا تصمیم درستی می گیریم، آیا دچار وسوسه نمی شویم... البته همه این ها بعد از این است که آیا بصیرت کافی خواهیم داشت و در تحلیل و تشخیص و تطبیق مصادیق دچار اشتباه نخواهیم شد، در اتفاقاتی که قبل از انقلاب اسلامی و بعد از آن به وقوع پیوست امتحانات سختی برای برخی از انقلابی ها رقم خورد که ماجراهای تلخی در تاریخ ثبت شد و مصادیقی از بی بصیرتی، ضعف تحلیل، سادگی، ضعف اعتقاد، اشتباه در تطبیق مصادیق، و حتی در مواردی خیانت به وقوع پیوست، به طوری که برخی به شاخص سادگی و بی بصیرتی، برخی به شاخص و مجسمه خیانت، و از طرف دیگر خیلی های دیگر به شاخص و الگوی بصیرت، الگوی مردانگی و شجاعت، و الگوی پایداری و مقاومت تبدیل شدند. عناوینی چون بهشتی، مطهری، چمران، آیت الله سعیدی، همت، باکری، صیادشیرازی، عناوینی شیرین گشته و برای همیشه در اذهان ماندگار شدند، عناوین دیگری چون رجوی، بنی صدر، کروبی، میرحسین موسوی، خاتمی، گنجی، کدیور، مهاجرانی، و... به اسمهائی تاریک و بی روح، زشت و تلخ گردیدند و هموطنان را آزرده خاطر ساختند... و اشخاصی هم بودند که به رغم سابقه های خوب و سنگین و خدمات قابل تحسین سکوت کردند و حتی در برخی موارد با حرفهایی دوپهلو و مبهم با پیاده نظام و سواره نظام استکبار و صهیونیزم و نظام ماسونی همکاری و همراهی و همیاری کرده و می کنند. برخی هم بوده اند که به طور موقت سکوت کردند و منتظر ماندند تا نتیجه معلوم شود تا دچار ضرر و متهم به همکاری با انقلاب نشوند...
آری همیشه و همه جا و هرکس در حال امتحان است...