نتایج آزمون دکتری و سریال ناتمام سازمان سنجش
25 فروردین نود رفتیم آزمونی نوشتیم بنام آزمون نیمه متمرکز و سراسری دکتری،
تجربه جالبی بود البته از این جهت که ما اولین گروه در تاریخ علمی کشور عزیزمون ایران بودیم که چنین آزمونی را گذراندیم...
و مطمئناً پس از سالها از این واقعه به عنوان خاطره ای قابل ذکر یاد خواهیم کرد
مثلاً فرض بکنید که خدا به ما نوه ای خواهد داد و به سن علمی خواهد رسید و ما با ریشی سفید و صدایی لرزان این خاطره رو به نوه عزیزمون تعریف خواهیم کرد و خواهیم گفت که ما اولین بودیم که در این آزمون شرکت داشتیم و...
اما در ادامه به این نوه عزیز خواهیم گفت که ابر و ماه و خورشید و فلک دست به دست هم داده بودند تا ما رو سرکار بگذارند و اذیت کنن و مسخره مون بکنند...
خواهیم گفت که چند بار خواستند نتایج دکتری رو اعلام کنند ولی نشد
و ناخواسته یا خواسته سریالی درست شد...
و 15 هزار نفری که برای مصاحبه راهی دانشگاهها شده و به هردانشگاهی مبلغ ناقابل 25هزارتومنی داده بودند نصف جون شدند و هر تاریخی که گفتند قراره نتایج دکتری رو بزنند چندروز دلشوره و اضطراب و... بیخیال
و بالاخره در آخرین تاریخ گفتند که 23 شهریور خواهند گفت که کیا دکتر میشن...
ولی در این مورد نکته جالبی در ذهن منه که دوست دارم بنویسم
اینه که راستی چقدر آزادی در این مملکت ما وجود داره که اونوقت این غربی های بی نزاکت و بی ادب نمیبینندش و هی از ما انتقاد می کنند...
آزادی بالاتر از این که وزارت علوم مملکت میگه آقا من آزمون گرفتم و اینها قبول شدند و باید دکتر بشند... ولی دانشگاهها زیر بار نمیروند و میگن ما هرکی رو که دلمون بخواد دکتر میکنیم و اونایی رو که شما میگین نمیخوایم دکتر بکنیم...
راستی چه حکایت جالبی است
قدرت دانشگاهها بیش از قدرت وزیر و وزارت است باید هم باشه خوب بالاخره خود همین دانشگاهه که وزیر تولید میکنه اونوقت دانشگاه که نمیتونه از بچه خودش دستور بگیره.