تفاوت ولایت فقیه با نظام پادشاهی
سی سال پیش بالاخره تلاش های مردان خدا و خون شهیدان به ثمر نشست و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و شجره ی ملعونه ی شاهنشاهی از بن و ریشه محو گردید و به جای آن نهال حکومت اسلامی با محوریت ولایت فقیه در خاک این سرزمین تکیه زد.
اما دنیاپرستانی که منافع مادی و شهوانی شان ریشه در نظام شاهنشاهی تنیده بود از این نهال عصبانی و خشمگین بوده و هستند و همواره به دنبال از بین بردن این نهال بوده اند و از هر راه و روشی وارد شدند و سی سال است که به هدفشان نرسیده اند و نخواهند رسید.
یکی از شگردهائی که برای ازبین بردن این درخت تنومند سی ساله به کار می گیرند این است که ولایت فقیه را معادل و مساوی با شاهنشاهی معرفی می کنند و با آن مقایسه می کنند و چنین می گویند که ولایت فقیه هم در حقیقت همان پادشاهی و حکومت استبدادی است لکن با پوششی مذهبی!!
برای روشن شدن مطلب این دو را باهم مقایسه می کنیم:
ویژگی های شاه:
1. انتخابی نیست و در حقیقت بر مردم تحمیل می شود.
2. معمولاً در نظام شاهنشاهی، شاه بعدی (ولیعهد) از خانواده ی شاه فعلی انتخاب می شود.
3. در انتخاب شاه هیچگونه تخصص وتعهدی ملاک نیست تنها کاری که می کنند شاه آینده را به دست مربیان می سپارند تا حداقل سوادی هم کسب نماید.
4. در نظام شاهنشاهی ثروت و قدرت در انحصار خانواده ها، اشخاص و تیپ های خاصی می باشد.
5. شاه چون از قدرت مطلق در کشور برخوردار است همواره تصمیماتش همراه با استبداد خواهد بود.
6. شاه معمولاً به اخلاق و دین خاصی پایبند نیست و هر کاری انجام دهد عین دین است (نگاه کنید به خوردن شراب شاه عربستان پس از اینکه لیوانش را به لیوان بوش و دیگران میزند، یا تصمیمهائی را بنگرید که در جریان غزه گرفتند ). و پهلوی که تا دلت بخواد از این غلط ها داشت.
7. شاه معمولاً در بین مردم پایگاهی ندارد و تصمیماتش در مواقع بحران با حمایت مردمی روبرو نخواهد شد.
و اما شرایط ولی فقیه:
1. باید دانشمند و فقیه باشد، این شرط، مسیر کشور را تضمین می کند تا همواره در خط مستقیم اسلامی حرکت کند.
2. باید مدیر و مدبّر باشد.
3. باید شجاع و نترس باشد (نزدیکان امام خمینی ره نقل کرده اند که فرموده بود در عمرم والله نترسیده ام)این ویژگی مملکت را در مقابل زورگویان و استکبار جهانی بیمه می کند، همانطور که در حال حاضر ایران با شجاعت تمام ایستاده و به باج خواهی استکبار جهانی در موضوع هسته ای بهائی نمی دهد.
4. آگاه به زمان و دارای بینش سیاسی قوی باشد، با وجود این شرط مسئول کشور در مواقع حساس و بحرانی تصمیمات خوب و اساسی و درست خواهد گرفت. ( توجه کنید به تصمیمات تاریخی امام خمینی و نیز تصمیمات مقام معظم رهبری)
5.دارای عدالت باشد، و عدالت به این معناست که نباید مرتکب گناهی شود یعنی تمام دستورات اسلامی را مو به مو انجام دهد واجبات را ترک نکند و مرتکب حرامی نگردد، در مورد این شرط گفته اند اگر ولی فقیه مرتکب حرامی شود یا واجبی را ترک نماید خودبه خود از مقامش معزول می گردد. این شرط هم نظام را از خطر استبداد حفظ می کند.
نکته ی جالب: البته برخی که اعمال و اندیشه شان مخالف با اسلام است و قصد براندازی نظام را دارند به محض اینکه برخوردی را از طرف نظام یا ولایت فقیه می بینند و محدود می شوند فوراً آن را به استبداد تفسیر می کنند من می گویم اگر اسم این استبداد است پس این استبداد در تمام نظام های سیاسی و همه ی فلسفه های سیاسی جهان وجود دارد.
6. انتخاب ولی فقیه توسط نخبه ها و دانشمندانی است که در حال حاضر با رأی مردم معین میشوند.
7. ولایت فقیه خانوادگی یا ارثی نیست و هر کس با هر قومیتی که باشد اگر شرایط را در بالاترین حدّ داشته باشد انتخاب می گردد.
8. در نظام ولایت فقیه، قدرت تا حد ممکن بر اساس شایسته سالاری تقسیم می شود و ثروت تا جایی که ممکن است عادلانه هزینه می گردد ( حداقل فعلی وضعیت قدرت و ثروت بهتر از وضعیت آن در نظام شاهنشاهی است و همین ملاک برای ترجیح ولایت فقیه بر شاهنشاهی کافی است.)
هر عاقلی اگر این شرایط را به خوبی درک و هضم نماید معنای این جمله ی تاریخی از امام خمینی را خواهد فهمید که «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به مملکت نرسد».