We arrive the Sun, arrive the Light
Nous arrivons Le Soleil, Nous arrivons le Lumiere
روز ملی فن آوری هسته ای و تکمیل شدن حلقه های چرخه سوخت را به تمام ایرانیان غیرتمند و تمام ایران و ایرانی دوستان آزاده تبریک، و به همه ی وطن فروشان نامرد، و مستکبران و بدخواهان و صهیونیزم دوستان و غرب زدگان و غرب پرستان تسلیت عرض می کنم.
روز سیزدهم و چهاردهم فروردین پیامک هائی در بین مردم رد و بدل شد و این خبر خوش را منتشر ساخت که سلمان رشدی مرتد با انفجار بمبی به هلاکت رسید.
گرچه این خبر خیلی ها را خوشحال ساخت اما اخبار منابع معتبر و رسمی حکایت از دروغ و ساختگی بودن این خبر دارد.
تامل: درسی که مردم عزیز از این گونه اتفاقات باید بگیرند این است که به صرف شنیدن یک شایعه قضاوت عجولانه نکنند و به گسترش شایعه دامن نزنند چرا که ممکن است در مواردی این شایعات مشکل بزرگی را برای مردم و کشور عزیزمان ایجاد نماید. به هر خبری اعتماد نکنیم، ابتدا صحت و سقم آن را بررسی کرده و پس از اطمینان به درستی آن ، به نقل و بازگوئی آن دست بزنیم. مخصوصاً در این زمان حساس، چرا که در آستانه ی انتخابات هستیم و برخی از افراد مغرض و فرصت طلب می توانند از شایعات و گسترش آن سوء استفاده کنند.
گام پنجم: کناره گیری خاتمی به نفع میر حسین،
البته در ظاهر به نفع موسوی مطرح نمی شود تا اینکه عمق اختلاف در نظر اصولگرایان و
مردم گم و گور نشود و محفوظ بماند، اما چرا به نفع میر حسین؛ به این دلیل که چون
او هم میتواند برای اصولگرایان خوش رقصی کند و هم برای اصلاح طلبان. به نوعی می
توان گفت ایشان کاندیدای طرح دولت ائتلافی است. مهمترین اثر و پیام این مرحله از
سناریوی اصلاح طلبان: «خاتمی فداکارانه و به خاطر اصول اخلاقی کنار می رود» ، «
خاتمی به خاطر میهن کنار می رود» ، «مسئله مهم برای اصلاح طلبان کشور و مصالح آن
است» ، و در نهایت محبوبیت خاتمی فداکار و اخلاق مدار به طرف میر حسین سرازیر می
شود.
در گام ششم مخالفان احمدی نژاد از اردوگاه
اصولگرایان (طیف هاشمی ، محسن رضایی،
قالیباف ، لاریجانی) به تدریج با میر حسین موسوی هماهنگ می گردند. و فرستاده ای را
برای دیدار و بیعت با میرحسین روانه می کنند.
در گام هفتم به احتمال زیاد برای کناره گیری
شیخ اصلاحات رایزنی می شود اما به نظر نویسنده این رایزنی به احتمال خیلی بالا به
نتیجه نخواهد انجامید چرا که نتیجه دادن این رایزنی مساوی خواهد بود با مرگ سیاسی
شخصیتی بنام شیخ اصلاحات و مطمئناً شیخ اصلاحات به این راحتی به چنین سرانجامی
رضایت نخواهد داد.
گام های بعدی سناریوی فریبکارانه ی مذکور،
بخاطر تاریک و غبارآلود بودن جو ، هنوز قابل کشف و گمانه زنی نمی باشد و نیاز به
گذشت زمان دارد.
با توجه به این نکات ذکر شده یک سوال خیلی مهم
و اساسی مطرح است که پاسخ بدان مواجه با مشکل است:
آیا طراح اصلی و پشت پرده ی این سناریو همان
رقیب اصلی احمدی نژاد در سوم تیر 84 و انتخابات نهم می باشد؟
با
در نظر گرفتن تحرکات و رفتارهای اخیر اصلاح طلبان می توان به این گمانه زنی دست
یافت که آنها به دنبال فریب افکار عمومی مردم می باشند تا انتخابات دهم ریاست
جمهوری را به نفع خودشان تمام کرده و چهار سال دیگر به تاخت و تاز و ترور مقدسات پردازند؛شاید
خواننده ی عزیز در این گمانه زنی با نویسنده هم نظر و همراه نباشد اما نکاتی که در
زیر می آید این گمانه زنی را تقویت می نماید:
گام
اول سناریوی اصلاح طلبان: خاتمی سخن از نیامدن،عدم رغبت و بی میلی به وارد شدن به
بازی انتخابات دهم می زند. نتیجه ی این مواضع همگون در افکار عمومی این خواهد بود
که مردم را به دعوت از خاتمی و حساس شدن نسبت به این امر هدایت کند.
در گام دوم از سناریوی اصلاح طلبان، آقای
خاتمی آمدن خود را به نیامدن آقای میر حسین موسوی مشروط کرد، و با گزاره ای
آلترناتیو فعالیت و کار انتخاباتی اصلاح طلبان و بر طبق گمانه زنی ما سناریوی
اصلاح طلبان را کلید زد، این گزاره ی آلترناتیو بیانگر دو مسئله ی مهم در بینش
اصلاح طلبان نسبت به انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری می باشد. اول اینکه اصلاح
طلبان در موضع ضعف بوده و چندان امیدی به بردن بازی دهم نیستند و بنابراین در پی
آماده کردن وضعیت برای پختن نان اصلاحات هستند تا آن را برای مردم بخورانند. دوم
اینکه با توجه به سابقه ی میرحسین موسوی در دوران نخست وزیری ایشان و دید مثبت مردم (البته بیشتر نسل
اولی های انقلاب) به ایشان، مخصوصاً با توجه به اینکه ایشان حدود بیست سال سکوت
کرده و با این سکوت توانسته وجهه ی سیاسی خود را حفظ نماید و به محبوبیتی دست یابد، اصلاح طلبان با
کشیدن ایشان به صحنه و مصادره نمودن محبوبیت وی و اقدامات دولت وی به نفع اصلاح
طلبان سبد رای خودشان را پربار سازند.
گام سوم: «خاتمی آمد» در این مرحله از سناریوی
اصلاح طلبان خاتمی قضیه ی آلترناتیو را به گزاره ای معینه و مشخصه تبدیل می کند و
اینگونه القاء می کند که «خاتمی آمد»، »موسوی نیامد» ، »خاتمی همان موسوی است و
موسوی همان خاتمی است» در این مرحله محبوبیت میر حسین موسوی در خاتمی جمع شده است.
گام چهارم: ناگهان «موسوی آمد» مردم که در گام
چهارم گفته بودند حیف کاش موسوی آمده بود، در این مرحله خوشحال شده و با تعجب با
آمدن موسوی روبرو می شوند و با خود می گویند که این مرد آمده تا فداکاری کند و
محبوبیت بیست و چند ساله اش را فدای مردم و انقلاب کند. اثر دیگر این مرحله این
است که اصولگرایان و مردم، سناریوی پیچیده ی اصلاح طلبان را متوجه نمی شوند و صیدی
می شوند در دام اصلاح طلبان، چرا که با کشمکش موسوی و خاتمی ، و کشمکش هواداران
خاتمی و موسوی مردم و اصولگرایان به وجود عمق اختلاف را در بین این دو گروه ایمان
پیدا می کنند.
عروج
ملکوتی بانوی فدارکار انقلاب اسلامی بر تمامی دوستداران امام خمینی در سراسر جهان
تسلیت باد.
آقای احمدی نژاد ای کاش دوستان اصولگرا هم مثل دشمنانت تور را می شناختند، همانها که با مواضع اولیه ی ریاست جمهوریت تو را شناختند، آنها که در همان دم فهمیدند با چه کسی طرف هستند، و با چه کسی باید دست و پنجه نرم کنند، همان ها که تو را شناختند و خواستند به گونه ای به اجلاس های نیویورک راهت ندهند، هرچند نتوانستند، همانها که برای جلوگیری از تاثیر حضورت و سخنرانیت در دانشگاه کلمبیا، تا می توانستند برنامه ریزی نمودند، اما نتوانستند به سیبلی که هدف گرفته بودند نزدیک شوند، بلکه چقدر دور شدند و بر زحمتشان افزودند، همان دشمنانی که هر از چند گاهی سخن از ترور شما زدند، البته تابحال نتوانسته و انشاءالله در آینده هم نخواهند توانست، البته هرچند دوستان آنها در داخل کشور روز و شب ، با هر وسیله و ابزار ممکن، اینترنت و روزنامه و اسمس و مجله و سخنرانی و ... به ترور وجهه و شخصیت و محبوبیت شما می پردازند.
آقای احمدی نژاد! آفرین بر دشمنان تو، که تور را چه زود شناختند و کشفت کردند، و خوشا به حال ما، و خوشا به حال تو که چه دشمنان زیرک و تیزی داریم! چرا که دشمن قوی و زیرک نشان از قوت و زیرکی ماست، و نیز موجب قوت و پیشرفتمان!
اما آقای احمدی نژاد، بدا به حال ما! و واقعاً جای بسی تاسف است که دوستان تو هنوز تو را نشناخته اند، و تو را کشف نکرده اند، و ناخودآگاه به طرح های دشمنانت دامن می زنند و آنها را عملی می کنند، نمی دانم اسم این کارشان را کندی و تنبلی آنها از کشف قابلیت تو بنامم یا اینکه ریشه را در حسادت درونی آنها بدانم... دوستانی که به جای کمک به تو و سرزمین شان سعی و تلاش در این دارند که زیرپایت را خالی کنند و شما را از گردونه ی قدرت خارج سازند.
کاش می توانستیم در این بازی شطرنج روزگار جای مهره های سیاه و سفید را جابجا کنیم، کاش می شد همه این دوستان بی فکر و ناآگاه را با حداقل چندی از دشمنان تیز و باهوش عوض می کردیم، من فکر می کنم که اگر دشمنان تیز و باهوش تو جای این دوستان بی فکر تو را می گرفتند با کمک به ایده های تو و عملی کردن آنها، ایران را به قدرت اول جهانی مبدل می ساختند.
اینجاست که من به یاد این حکایت مولی و سرور شیعیان می افتم که فرموده بود کاش به جای شما (خطاب به برخی از یاران خود) چندی از یاران معاویه را داشتم، و الحق که تاریخ تکرار می شود!
من به جرات اعتقاد قلبی خودم را می گویم که هرکس با قصد و غرض به مقابله با احمدی نژاد می پردازد و سعی در حذف او از صحنه ی قدرت و سیاست دارد و برای رسیدن به این هدف از هر ابزاری استفاده می کند ذره ای از حس ملی گرائی و عشق به میهن ندارد و دروغ می گوید که به دنبال سربلندی و پیشرفت ایران است چرا که همین هدف را می تواند به بهترین وجه با کمک به احمدی نژاد محقق سازد.
یقین قلبی من این است که اگر همه برای کمک به احمدی نژاد بسیج شوند، ایران در چند دهه ی آینده به قدرت اول و بلامنازع جهانی مبدل خواهد شد. البته ایران دیر و زود به این نقطه خواهد رسید اما اگر کمک دیگران قرین شود زمان آن کوتاهتر خواهد شد. به امید آن روز...
08.08.88
اگه کمی در روزشمار سال 1388 دقت کرده باشیم به این نکته ی جالب برمی خوریم که ولادت امام هشتم آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام در روز هشتم و برج هشتم از سال هشتاد و هشت واقع شده است.
آیا رازی در این هماهنگی اعداد روز و ماه و سال با عدد ترتیبی امامت امام رضا علیه السلام وجود دارد؟ آیا ما باید منتظر وقوع رویدادی مهم در جهان یا کشور خودمان در این روز از سال باشیم؟ باید آنها که به غیب آگاهند بگویند؛ و ما که از آن بی خبریم باید منتظر رسیدن این روز بمانیم؟ البته مواظب باشیم که این مسئله ممکن است دستاویز افراد سودجوئی هم قرار بگیرد.
|
18 هزار جوان حامی خاتمی را یاری دهید |
درخواست ستاد 88 از مردم ایران
18 هزار جوان حامی خاتمی را یاری دهید
یاری: ستادملی جوانان حامی سیدمحمدخاتمی(ستاد88) با انتشار اطلاعیه ای از ایرانیان درخواست کرد تا در انتخابات دهم این ستاد را یاری دهند. به گزارش پایگاه خبری یاری، در بخشی از این اطلاعیه ضمن تشکر از کمکهایی که تا کنون توسط شهروندان در حمایت از ستاد88 صورت گرفته، آمده است:«ستاد ملی جوانان حامی سیدمحمد خاتمی(ستاد هشتاد وهشت) گروهی خودجوش از جمع جوانان این مرزو بوم است که با توجه به وضعیت بغرنج کنونی ایران و باهدف نجات کشور به حمایت از نامزدی سیدمحمدخاتمی پرداخته است.» این اطلاعیه می افزاید این گروه در مدت زمانی اندک در همه استان های کشور فعالیت خود را آغاز کرده وتا کنون توانسته است بیش از هجده هزار تن از جوانان ایرانی را برای حمایت از محمدخاتمی سازماندهی کند. ستاد88 در ادامه با اشاره به رقابت نابرابر در انتخابات آتی و امکانات مالی محدود این ستاد برای اجرایی کردن بسیاری از طرح ها وایده های جوانان از همه ایرانیان دلسوز ملک و ملت که خواستار کمک به پروژه نجات ایرانند تقاضا کرد در این راه ستاد 88 را یاری کنند. در پایان این اطلاعیه شماره حساب این ستاد برای دریافت کمک های مالی هم میهنان قرار گرفته است. 800-353683-9 بانک پارسیان؛به نام فاطمه عرب سرخی واسماعیل صحابه تبریزی وشماره شتاب(عابر بانک) ....... 2989- 1167-0610- 6221 به نام فاطمه عرب سرخی و اسماعیل صحابه |
آقای خاتمی حتی اصول سیاست و سیاست بازی ایجاب می کرد که شما علی رغم میلتان برای حفظ محبوبیت و اعتبار ته مانده ی خودتان در مقابل اهانت و نفرین طرفدارتان و تایید دیگران ، در مقابل او موضع منفی میگرفتید و عکس العمل نشان می دادید، نه این که خودتان هم دست به نفرین و لعن و اهانت برمی داشتید، یا اینکه حداقل مثل سیاست همیشگیتان سکوت می کردید.
آقای خاتمی شما و یارانتان، طرفداران احمدی نژاد را در سال 84 متهم کردید که به طور سازمان یافته و در پشت پرده هاشمی را تخریب می کنند و امروزه نیز مدعی آن هستید که شما را تخریب می کنند شما ما را متهم می کنید که پشت پرده شمار را تخریب می کنیم اما خودتان بطور علنی احمدی نژاد را تخریب و لعن می کنید!
آقای خاتمی شما مگر شعار آزادی و زنده باد مخالف سر نمی دادید؟ حال چگونه است که تنها مخالف شما (احمدی نژاد) حق حیات و اجازه ی نفس کشیدن را ندارد؟ پس بفرمائید کدام تفکر غیر از تفکر جنابعالی اجازه ی حیات دارد و از آزادی بیان برخوردار است؟
آقای خاتمی شما مگر نگفتید شعار مرگ و نفرین را حتی برای آمریکا نمی پسندید، پس چگونه است که مرگ احمدی نژاد را می خواهید؟
آقای خاتمی شما به دولت آمریکا نامه نوشتید و در آن اعلام آمادگی کردید که اسرائیل را که دستش به خون هزاران هزار مسلمان آغشته شده است به رسمیت بشناسید و به حق حیات آن احترام بگذارید، حال چگونه است که احمدی نژاد و تفکر او حتی به اندازه ی آن برای شما قابل احترام نیست؟
آقای خاتمی گوشهای خود را خوب باز کنید مردم کسی را لعن نمی کنند که شب و روز برای خدمت به مردم و پیشرفت کشور تلاش می کند و خواب خود را به حداقل ممکن می رساند به طوری که در تصاویر و مصاحبه های آقای احمدی نژاد آثار خستگی و بیخوابی هویداست؛ مردم کسی را لعن و نفرین نمی کنند که به دنبال گرفتن حقی است که شما آنرا به دشمن واگذارش می کردید؛ مردم کسی را لعن و نفرین نمی کنند که خیلی از اوقات خود را رودررو به شنیدن مشکلات مردم و درددل های آنها اختصاص می دهد؛ مردم کسی را لعن و نفرین نمی کنند که غرور و افتخار ملت ایران را نزد جهانیان به اوج خود رسانده است به طوری که با پرتاب ماهواره ی امید حیرت و شگفتی جهانیان و قدرتهای بزرگ را برانگیخت و...
آقای خاتمی مردم کسی را نفرین می کنند که دست به حراج مملکت بزند! مردم کسی را لعن و نفرین می کنند که مملکت را دودستی تقدیم به بیگانگان کند! مردم کسی را لعن و نفرین می کنند که به دولت آمریکا نامه می نویسد و می گوید ما نوکر شما هستیم شما فقط به ما حمله نکنید هر کاری بگید براتون می کنیم، اسرائیل رو به رسمیت می شناسیم، انرژی هسته ای رو تعطیلش می کنیم، و خلاصه هر گوهی بگید ما می خوریم فقط شما به ما حمله نکنید! مردم کسی رو نفرین می کنند که برای رسیدن به قدرت دست در دست اجانب و دشمنان این مردم می گذارند و مرتب به سفارت کشورهای معلوم الحال می روند و از آنها راهنمائی و خط می گیرند! و مردم کسی را لعن و نفرین میکنند که به جای اینکه از خودش بگوید و برنامه اش را برای اداره و پیشرفت و اعتلای کشور به مردم ارائه دهد با دروغ و تزویر و نیرگ و فریب مردم می خواهد شخصیت و تفکری را حذف کند که به اذعان خیلی از مخالفان ، خدمات شایان و قابل توجهی را انجام داده و می کند. و بالاخره آقای خاتمی مردم کسی را نفرین می کنند که به مقدسات آنان اهانت می کند و آنها را به خاطر دینداری و مذهبشان میمون می خواند.
آقای خاتمی بهتر است به جای لعن و نفرین احمدی نژاد کمی از خودتون بگید، به مردم بگید که در هشت سالی که بودید چه کار کردید؟ برای مردم از نامه ای که به دولت آمریکا نوشتید بگید! برای مردم بگید که در زمان دولت شما یارانتان چقدر به ائمه اطهار ع اهانت کردند! به مردم بگوئید که برخی طرفدارانتان حتی به خداوند هم اهانت کردند و ساخت حضرت حق جلّ و علا را هم قابل نقد و سوال دانستند!